وقتی کتابی با نام «قواعد واگیری» در آستانه همهگيریِ کرونا نوشته میشود و در اوج آن با همت «علی معظمی» به زبان فارسی برمیگردد، حتماً مورد استقبال قرار میگيرد؛ حق هم همين است؛ چرا که دادههای آن بلافاصله از سوی خواننده شبيهسازی میشود و راهحلهای آن برای آينده خواننده امروزی راهگشا جلوه میکند؛ نمونهاش همين يکی که از همه ملموستر است:
در تحليل شيوع، مهمترين لحظات آنهايی هستند که تحليل درستی کردهايم. بلکه لحظاتی هستند که میفهميم بر خطا بودهايم.
در زمانی که برای خواندن اين کتاب صرف میکنيد حدود سيصد نفر از مالاريا خواهند مرد
بيش از پانصد نفر بر اثر اچآیوی / ايدز میميرند
و حدود هشتاد مفر از سرخک، که بيشترشان کودک هستند.
مليوئيدوزيس (شبه مشمشه يا راعوم) يک بيماری ناشی از باکتری که شايد اصلاً اسمش را هم نشنيده باشيد، بيش از شصت نفر را در اين مدت کشته است.
مشکوک بودن به علم پزشکی چيز جديدی نيست. مردم قرنها است که راجع به روشهای پيشگيری از بيماری ترديد داشتهاند.
يکی از پرصداترين جوامع آنلاين جنبش ضد واکسن زدن است. اعضای اين جماعت اغلب حول ادعای پرطرفدار ولی بیپايه جمع شدهاند که میگويد واکسن سرخک و اوريون و سرخجه موجب اُتيسم میشود. شايعات در اين زمينه از سال 1998 و با انتشار مقالهای علمی ـ که سپس اعتبارش رد شد و از نشريهاش هم هم حذف شد ـ شروع شد که نويسنده اصلی آن اندرو وکفيلد بود که بعداً پروانه پزشکیاش هم در بريتانيا لغو شد. متأسفانه رسانههای بريتانيايی ادعای وکفيلد را منتشر و تشديد کردند. اين امر موجب کاهش استفاده از واکسن سرخک و اوريون و سرخجه شد و وقتی در سالهای بعد کودکانِ واکسننزده وارد محيطهای شلوغی چون مدارس و دانشگاهها شدند، چند شيوع سرخک روی داد.
بيماریهای مسری هنوز آسيبهای مهلکی به جهان میزنند. ما علاوه بر تهديدهای آشنا، هميشه با خطر ظهور عالمگيریهای جدید مواجهايم و با خطری که از ناحيه مقاوم شدن بيماریها به دارو میکند. با اين حال، با ارتقا يافتن دانشمان راجع به واگيری، بيماریهای مسری در کل افول کردهاند. در دو دهه گذشته، نرخ مرگومير جهانی بر اثر اين نوع بيماریها نصف شده است. با رنگ باختن بيماریهای مسری، توجهات بهتدريج به سوی تهديدهای ديگری معطوف میشود که بسياری از آنها نيز باز میتوانند واگيردار باشند.
حتم دارم که منظور نويسنده از اين تهديدهای ديگر، ويروسی به هولناکی کرونا نبوده، بلکه چون در کتاب به واگيریهای ديگری جز بيماری هم اشاره داشته، بيش از هر چيز نظر به همهگيریهای ديگری از نوع ديجيتال داشته است.
پست بوک فضايی برای آشنايی بيشتر با جامعه و فرهنگ