در راديو و تلويزيون مطلقاً آواز مطرح نيست. جز يکی دو برنامه که خيلی بهندرت آواز را مطرح میکند، آن هم مربوط به تلويزيون است، ولی از طريق راديو که دائم در دسترس مردم است آواز پخش نمیشود.
سياست پخش موسيقی هم درست نيست. هر اثر موسيقی را در هر ساعتی نبايد پخش کرد. در اين کار بايد از متخصصين استفاده کنند و اين نوع موسيقیها را کلاسه کنند. درست نيست هر کسی به آرشيو برود و هر چه که دم دستش رسيد پخش کند. کاربرد موسيقی از دست میرود.
درست مثل اين است که آدم آدامس میجود، چيزی گيرش نمیآيد؛ صدا و سيما هم اين طوری شده، تلويزيون آدامس چشم است؛ نگاه میکنی، ولی چيزی به دست نمیآوری، فقط وقتت گرفته شده است.
مردم وقت گذاشتهاند تا چيزی گوش بدهند که حالشان را خوش کند، اما اغلب نتيجه ندارد. در راديو و تلويزيون به اين نکات دقت نمیکنند. خصوصا در رشته موسيقی. من در رشتههای ديگر دخالت نمیکنم، در مورد موسيقی که کار من است، اين اجازه را به خودم میدهم که نظر بدهم. راديو و تلويزيون در مقابل مردم خيلی مسئول است.
در حال حاضر هم چند نوار قرآن دارم. من برای پخش نمیخوانم. بر زبان عربی مسلّط نيستم. برای قرائت درست قرآن، شما بايد تفسير قرآن را بدانيد و بعد موسيقی کلام عرب را بدانيد. مثلاً يک انگليسی که فارسی حرف میزند آدم خندهاش میگيرد! يک فارسیزبان هم وقتی قرآن میخواند ممکن است موسيقی آن را غلط بيان کند.
آن سالها که در اين کار تمرين داشتم، استاد صلاح صاوی بود که دکترای ادبيات ايران و عرب داشت. مصری بود و خيلی خوب فارسی حرف میزد و خيلی به تجويد و شيوههای قرّاء مصر مسلّط بود. او به مصطفی اسماعيل ارادت داشت. تأکيد و سفارش کرده بود که اين شجريان را شکار کنيد، دنيا را میگيرد! چند بار جلسات آنها بودم. سالهای 55 و 56 بود.
بعدها آقای مروّت گفت نظر ما اين بود. استاد صلاح صاوی تا انقلاب هم بود. عربی که حرف میزد لهجه قشنگی داشت و فارسی هم خيلی خوب صحبت میکرد. من هميشه معتقدم يا کاری نکنم، يا کار اساسی بکنم. نمیتوان در زمينههای متنوع مثل آواز، قرائت قرآن و ... کار کرد.